مصاحبه جدید مهدی یراحی با مجله اینترنتی موسیقی ما و صحبت های مهدی یراحی در مورد شادمهر رو براتون میزارم امیدوارم خوشتون بیاد.
یراحی:شادمهر رفت، ولی پیروان او هستند که کار به جایی رسیده که از همدیگر هم تقلید میکنند
مصاحبه در ادامه مطلب...
* این سوال من شاید کمی شیطنتآمیز باشد، ولی احساس میکنم کلاً خیلی تحتتاثیر «شادمهر» هستی. حس من درست است؟
نه، به هیچ وجه.
* هم به لحاظ کلیپها و هم از نظر فضاهایی که کار میکنی. مثلاً تو در تیزر آلبومات با پیانو لب دریا مینوازی که دقیقاً شادمهر در ترک «بغض» همین کار را انجام میدهد.
باور میکنید من تاکنون آن ویدئو را ندیدهام؟
* البته تاثیر گرفتن کار بدی نیست و خود شادمهر میگوید که ملودیهایش از چه کارهایی تاثیر گرفتهاند و در دنیا تأثیرپذیری از آدمها همانند ایران یک تابو نیست. اگر که اینطور نیست، بیشتر از همه در دوران کاری خودت از چه کسی تاثیرپذیری داشتی؟
«شادمهر عقیلی» به دلیل اینکه موزیسین باهوشی است، یک هنرمند میتواند از این وجه او تأثیر بگیرد. زمانی که شادمهر ایران بود، در آلبوم اول من گیتار زده است. اصلاً بحث من این نیست که من از او بهتر هستم یا او از من بهتر است و اصلاً نمیخواهم سراغ این حاشیهها بروم. شادمهر خیلی موزیسین خوبی است. زیرا موزیسینی که بتواند 10 سال خودش را در صدر نگه دارد و هر سال یک هیت داشته باشد، خیلی کم داریم. نگاه من به شادمهر هیچ موقع اینگونه نبوده که از روی او کپی بنویسم و میتوانم این حرف را با چند دلیل خیلی معلوم ثابت کنم. شعرهایی که من به سراغ آنها میروم را شادمهر هیچ موقع به سراغ آنها نمیرود. چند خط از همین ترانه «امپراطور» چند سالی دست شادمهر بوده که بسازد و این اتفاق برای زمانی است که من و ترانهسرای کار از لحاظ کاری خیلی نزدیک نبودیم. شادمهر به هر دلیلی این کار را انتخاب نکرده و کارهای دیگری از ترانهسرا را انتخاب کرد.
* دلیلش این است که او کلاً علاقهای به ترانههای عشقهای واسوخت (unlike) ندارد.
شادمهر ترانههایی را از آن ترانهسرا انتخاب کرده که در آلبوم آخر او شنیده شدند. من فکر کنم جزو معدود کسانی در نسل جدید خوانندگان خودمان بودم که شعر در اولویت من بود و به ترانه توجه داشتم. سبک انتخاب ترانههای من با شادمهر کاملاً تفاوت دارد. در نوع ملودیها یک موزیسین میتواند آنالیز کند و با یک نگاه ساده میشود فهمید که من اصلاً تمایلی به آن طرف ندارم. ضمن اینکه خیلی از دوستان سبک و رنگ صدا و حتی نوع ادا کردن کلام خودشان را از شادمهر برداشتهاند و موفق هم هستند.
* اسم آن الگوبرداری است و من واژه تأثیرپذیری حسی را پرسیدم.
حتماً من از همه تاثیر گرفتهام. من دروغ نمیگویم، چون اعتماد به نفس خودم را از دست میدهم. نه مشخصاً و صرفاً از شادمهر، ولی از او هم یاد گرفتهام. من از همه آدمهایی که کار میکنند، یاد میگیرم.
* چرا کلاً در بازار داخلی همه از این اعترافی که تو کردی و گفتی «از شادمهر هم یاد گرفتهام» میترسند؟ یعنی هیچکسی این جسارت را ندارد؟
بعضی مواقع در مصاحبههای تلویزیونی که میخواهند تو را غافلگیر کنند و در اَمپاس قرار بگیرید، میپرسند که کدام خواننده را گوش میدهی؟! من واقعاً خواننده را گوش نمیدهم و آیا برای حفظ ظاهر باید بگویم که خیلی به آثار آقای ایکس گوش میدهم؟ ولی همین آقایان ایکس آثاری دارند که من گوش میدهم و لذت میبرم. یک موقع در مورد کلیت یک آدم صحبت میکنید و من هیچوقت مخاطب کلیت این افراد نبودهام. میدانید چرا شادمهر موفقتر از بقیه بود؟
* چون تفکر متفاوتی داشت.
نه، اصلاً بحث من این نیست که بگویم تفکر عجیبی داشت. من میگویم که همیشه خودش را خواند و به همین جهت است که شادمهر ماند. ادا در نیاورد و از ابتدا همین بود. من از یک جوان 19 یا 20 ساله نیز واقعاً یاد میگیرم و روزی که این یاد گرفتن قطع شود، من دیگر پیشرفتی نمیکنم. گیرنده من دریافت میکند و پس از تحلیل، خروجی خودم را ارائه میکنم که میشود «مهدی یراحی». «بتهوون» که همه روی او اجماع دارند، میگوید: «اگر هنرمند در کار خودش 30 درصد خلاقیت و 70 درصد نوستالژی و شنیدههای خودش را به کار بگیرد، هنرمند است و اثر خلق کرده.» ولی یک بحثی پیش آمد و برخی از این طرفدارنماها صحبتهایی را مطرح کردند که من را یاد جمله بزرگی انداخت که میگفت: «اگر میخواهی یک چیزی را نابود کنی، از آن بد دفاع کن». این افراد بلد نیستند از کسی که دوستش دارند حتی دفاع کنند.
* اصلاً به نظر من در شأن هنرمند نیست که در مورد این افراد صحبت کند.
می گویند چرا از اسب روی جلد آلبومت استفاده کردهای؟ به قول «روزبه بمانی» در نشست خبری گفت: «نژاد این اسب با آن اسبی که شادمهر در ویدئوی خودش داشت متفاوت است!» اسبی که من استفاده کردم، نسبت به آن ویدئو خیلی به مفهوم جلد آلبوم و اسم آن نزدیکتر است. من اصلاً فکر نمیکردم کسی بگوید که تو چنین قصدی داشتی. نه چهره من شبیه شادمهر است، نه رنگ صدای ما شبیه است و حتی تحریرهای یکسان هم نداریم.
* شادمهر که کلاً سیل دنبالهروهای خودش را دارد.
به طور کل شادمهر رفت، ولی پیروان او هستند که کار به جایی رسیده که از همدیگر هم تقلید میکنند! غیر از آن نکاتی که شما گفتید و من هم جواب دادم، میخواهم در مورد حاشیههای آن طرفدارنماها بگویم. روی صفحه شخصی ترانهسرای «امپراطور» شخصی با توجه به نظر شخصی خودش نوشته بود که «برای تقدیر، رقیب پیدا شد»! و سر آن قصه این فیدبکها آمد و پیچید.
* این اتفاق را من بد ندیدم...
حداقل با آدم خوبی مقایسه صورت گرفت. وقتی شما با یک آدم خوب مقایسه میشوید، یعنی اینکه کار خوبی داشتید. حتماً شنیدهاید که میگویند: «به قطاری که ایستاده، کسی سنگ نمیزند.»